به اختیار زدم دل به زلف از شاطرعباس صبوحی غزل 70

شاطرعباس صبوحی

آثار شاطرعباس صبوحی

شاطرعباس صبوحی

به اختیار زدم دل به زلف یار، گره

1 به اختیار زدم دل به زلف یار، گره به کار خویش، فکندم به اختیار، گره

2 شمارهٔ گره زلف خود، به سبحه مکن که صد گره چه کند در بر هزار گره

3 گره مزن سر زلف دو تا به یکدیگر که هیچکس نزند ما ر را به مار، گره

4 ز ابروی عرق آلوده‌ات گره بگشا که خورده بر دم شمشیر آبدار، گره

5 به سایهٔ مژه ام پا منه، که می‌ترسم خدا نکرده خورد برگ گل به خار، گره

6 گره زدی سر زلف و، دلم ز ناله فتاد فتد ز نغمه، چو افتد به سیم تار، گره

7 بسی دهان تو تنگ است در سخن گوئی که در لبان تو، مو می‌خورد هزار گره

8 بسی به کار صبوحی گره زده زلفت چو مفلسی زده بر سیم خوش عیار، گره

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر