- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را ساقی بیار آن جام می، مطرب بزن آن ساز را
2 امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن است آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
3 دوش ای پسر می خوردهای چشمت گواهی میدهد باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
4 روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی بنگر که لذت چون بود محبوب خوشآواز را
5 چشمان ترک و ابروان جان را به ناوک میزنند یا رب که دادست این کمان آن ترک تیرانداز را
6 شور غم عشقش چنین حیف است پنهان داشتن در گوش نی رمزی بگو تا برکشد آواز را
7 شیرازْ پرغوغا شدست از فتنهٔ چشم خوشت ترسم که آشوبِ خوشت برهم زند شیراز را
8 من مرغکی پربستهام زان در قفس بنشستهام گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
9 سعدی تو مرغ زیرکی خوبت به دام آوردهام مشکل به دست آرد کسی مانند تو شهباز را