می‌یابم از خود حسرتی باز از وحشی بافقی غزل 344

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

می‌یابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این

1 می‌یابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این آمادهٔ سد گریه‌ام از اشتیاق کیست این

2 سد جوق حسرت بر گذشت اکنون هزاران گرد شد گر نیست هجران کسی پس طمطراق کیست این

3 رطل گران و اندر او دریای زهری موج زن یارب نصیب کس مکن بهر مذاق کیست این

4 اسباب سد زندان سرا چندست بر بالای هم جایی است‌خوش آراسته آیا وثاق کیست این

5 ای شحنه بی‌جرم کش این سر که در خون می‌کشی گفتی که می‌آویزمش از پیش طاق کیست این

6 وصلی نمودی ای فلک پوشیده سد هجران در او تو خود موافق گشته ای کار نفاق کیست این

7 هجر اینچنین نزدیک و تو در صحبت فارغ دلی وحشی دلیرت یافتم از اتفاق کیست این

عکس نوشته
کامنت
comment