-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در دل زار غمی ز آن لب می گون دارم چه کنم آه چه سازم دل پرخون دارم
2 بر من ای شمع مزن خنده که سرمایه عشق گر سرشکست و فغان من ز تو افزون دارم
3 من اسیر غم دل ماندم و مجنون فرسود تاب من بر غم دل بیش ز مجنون دارم
4 سوختم قطره آبی نزدم بر آتش گر چه از اشک وطن در دل جیحون دارم
5 حال بودست مرا بد همه وقت ولی هرگز این حال نبودست که اکنون دارم
6 گه ز درد تو کنم ناله گه از طعن رقیب وه که اندوه درون و غم بیرون دارم
7 گر چه آن ماه جفا کرد فضولی بر من من ندارم گله از ماه ز گردون دارم