ترسم آن سرور خوبان از ابراهیم شاهدی دده غزل 61

ابراهیم شاهدی دده

آثار ابراهیم شاهدی دده

ابراهیم شاهدی دده

ترسم آن سرور خوبان ستمش یاد آید

1 ترسم آن سرور خوبان ستمش یاد آید تاج بر سر نهد و بر سر بیداد آید

2 سوزد از آتش دل خار و خس راه ترا عاشق از جانب کوی تو به فریاد آید

3 گرچه دل رفت به کوی تو و بس غمگین بود هست امیدم که ز لطف تو بسی شاد آید

4 همه خوبان جهان منت مشاطه کنند دلبر ماست که با حسن خداداد آید

5 مژده وصل دهد هر سحرم باد صبا چون غباری بود آن وعده که با باد آید

6 در مقامی که بود عشق چو طفلیست خرد کو به تعلیم ادب جانب استاد آید

7 شاهدی را هوس درد و غم عشق نماند اگر این بار ز بند غمش آزاد آید

عکس نوشته
کامنت
comment