-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 جان را به لعل چون شکرت تا سپردهام دیدست لذتی که من از رشک مردهام
2 شوق تو رهنمای وجودم شد از عدم نی من به اختیار خود این ره سپردهام
3 در غربت وجود که وادی حیرتست جز درگه تو راه به جایی نبردهام
4 نقد سرشکم از در انجم زیاده است شبهای غم همین و همان را شمردهام
5 بهر قبول نقش خطت نقش غیر را عمریست از صحیفه خاطر ستردهام
6 ساقی بیا که باز می نابم آرزوست تا کی غم زمانه بدارد فسردهام
7 در پردههای دیده فضولی نماند نم از بس که بهر گریه دمادم فشردهام