- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شکل گردابی به گرد خود ز مژگان میکشم کم مباد اشکم، چرا منت ز طوفان میکشم؟
2 غنچه میچینم ز شاخ و بس که میآید بدش از دل مرغ چمن گویی که پیکان میکشم
3 روز و شب سر در گریبانم ز غم، حق با من است گر نفس چون صبح از چاک گریبان میکشم
4 میکنم پر خون ز کاوش، داغهای سینه را بر سراپا باز نقش چشم گریان میکشم
5 طرفه شوخی گشته ساقی، از کفش جام شراب میکشم، جز توبهای آخر چه نقصان میکشم؟
6 گر کند غیرت مدد، از دست رشک مدعی دست بر دل مینهم، یا پا به دامان میکشم
7 عاقبت قدسی چو تخم خاک میباید شدن کافرم گر منت یک جو، ز خاقان میکشم