-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نمی خواهم باو درد دل صد پاره بنویسم که می دانم نخواهد خواند گر صد باره بنویسم
2 ز راهت ریز بهر خشک کردن خاک بر خطی که من با خون دل بر صفحه رخساره بنویسم
3 ز جنبش افکند مانند مژگان خامه را حیرت چو خواهم وصف رویش در دم نظاره بنویسم
4 بغربت سوختم روزی نگفت آن ماه مشگین خط که آرم یاد و مکتوبی بآن بیچاره بنویسم
5 ز سنگ خاره تا روز قیامت سر زند آتش ز سوز دل اگر حرفی بسنگ خاره بنویسم
6 نخواهد خواند کس افسانه فرهاد و مجنون را اگر شرح غم خود را من آواره بنویسم
7 فضولی کرد تیغ غم قلم هر استخوانم را که با هر یک حساب ظلم آن خونخواره بنویسم