1 من این پیری! جوانی را نخواهم بمیرم زندگانی را نخواهم
2 چو نام نیک باشد، زندگی چیست؟ چو باقی هست فانی را نخواهم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 جناب برزگر! این ایدآل دهقانست: نه ایدآل دروغ فلان و بهمان است!
2 ز منهم ارکه بپرسی تو، ایدآل، آنست همین مقدمه انقلاب ایران است
1 آنچه در پرده بد از پرده به در میدیدم پردهای کز سلف آید به نظر میدیدم
2 واندر آن پرده، بسی نقش و صور میدیدم بارگههای پر از زیور و زر میدیدم
1 نام دژخیم وطن، دل بشنود خون میکند پس بدین خونخوار، اگر شد روبهرو چون میکند؟
2 آن که گفتی، محو قرآن را همی باید نمود عنقریب این گفته با سرنیزه مقرون میکند!
1 آتشین طبع تو عشقی که روانست چو آب رخ دوشیزه فکر از چه فکنده است نقاب
2 در حجاب است سخن گر چه بود ضد حجاب بس خرابی ز حجاب است که ناید به حساب
1 جهان را دائما این رسم و این آیین نمیماند اگر چندی چنین ماندست، بیش از این نمیماند
2 به چندین سال عمر، این نکته را هر سال سنجیدی که آن اوضاع دی، در فصل فروردین نمیماند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به