عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی
عبدالقادر گیلانی

ندارم گرچه آن دیده از عبدالقادر گیلانی غزل 67

غزل 67 ام از 74 غزلیات

ندارم گرچه آن دیده که بینم درجمال تو

1 ندارم گرچه آن دیده که بینم درجمال تو نیم نومید چون عمرم گذشت اندرخیال تو

2 تو جنّت را به نیکان ده ،منِ بد را به دوزخ بَر که بس باشد مرا آنجا ،تمنّای وصال تو

3 من دیوانه در دوزخ به زنجیر تو خوش باشم اگر یکبار پرسی تو ،که مجنون چیست حال تو

4 چو بوی عشق تو آید ز مغز استخوان من نسوزاند مرا آتش ،ز عشق آن جمال تو

5 تو شربت های جنّت را ،به ما تا کی دهی رضوان نشد کم تشنگی ما را از این آب زلال تو

6 میارا روی ،حورعین، که سرمستان آن حضرت جمال حق همی بینند ز زلف و خط و خال تو

7 مگر پرده براندازی ز پیش چشم مشتاقان وگرنه کی توان دیدن ،جمال با کمال تو

8 به مالک گویم ای مالک ،چنان الله خواهم گفت که از الله من سوزد جهنم با سگال تو

9 جگرهای کباب ما نگردد تا ابد سیراب مگرساقی شود ما را ، خدای ذوالجلال تو

10 بدوزخ گر زمن پرسی ،که چونی محیی در آتش شوم من تا ابد مست و کنم رقص از سئوال تو

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ندارم گرچه آن دیده که بینم درجمال تو

شاعر شعر ندارم گرچه آن دیده که بینم درجمال تو چه کسی است ؟

شاعر شعر ندارم گرچه آن دیده که بینم درجمال تو عبدالقادر گیلانی می باشد.

شعر ندارم گرچه آن دیده که بینم درجمال تو در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر ندارم گرچه آن دیده که بینم درجمال تو چیست ؟

قالب شعر ندارم گرچه آن دیده که بینم درجمال تو غزل است

مضمون اصلی شعر ندارم گرچه آن دیده که بینم درجمال تو چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر