-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تو را در دوستی رائی نمیبینم، نمیبینم چو راز اندر دلت جائی نمیبینم، نمیبینم
2 تمنا میکنم هر شب که چون یابم وصال تو ازین خوشتر تمنائی نمیبینم، نمیبینم
3 به هر مجلس که بنشینی توئی در چشم من زیرا که چون تو مجلس آرائی نمیبینم، نمیبینم
4 به هر اشکی که از رشکت فرو بارم به هر باری کنارم کم ز دریائی نمیبینم، نمیبینم
5 اگر تو سرو بالائی تو را من دوست میدارم که چون تو سرو بالائی نمیبینم، نمیبینم
6 ننالیدم ز تو هرگز ولی این بار مینالم که زحمت را محابائی نمیبینم، نمیبینم
7 در این صحرا ز هر نقشی که چشم از وی برآساید بجز رویت تماشائی نمیبینم، نمیبینم
8 چگونه نغمه خاقانی نسازم عندلیبآسا چو او گل گلشن آرائی نمیبینم، نمیبینم
9 در این میدان جانبازان اگر انصاف میخواهی چو خاقانیت شیدائی نمیبینم، نمیبینم