- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کس به چشمم در نمیآید که گویم مثل اوست خود به چشم عاشقان صورت نبندد مثل دوست
2 هر که با مستان نشیند ترک مستوری کند آبروی نیکنامان در خرابات آب جوست
3 جز خداوندان معنی را نغلطاند سماع اولت مغزی بباید تا برون آیی ز پوست
4 بندهام گو تاج خواهی بر سرم نه یا تبر هر چه پیش عاشقان آید ز معشوقان نکوست
5 عقل باری خسروی میکرد بر ملک وجود باز چون فرهاد عاشق بر لب شیرین اوست
6 عنبرین چوگان زلفش را گر استقصا کنی زیر هر مویی دلی بینی که سرگردان چو گوست
7 سعدیا چندان که خواهی گفت وصف روی یار حسن گل بیش از قیاس بلبل بسیارگوست