- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بمهر و مه نگرم بی تو هر زمان چه کنم شکستم آرزوی خود باین و آن چه کنم
2 درون پرده مرا چون نمی دهی راهی چو پرده بر در و چون در بر آستان چه کنم
3 اگر میان تو و دل فتاد پیوندی کنون تو دانی و دل، من درین میان چه کنم
4 حرام دارم جز غصه تو هر چه خورم گناه دانم جز کار تو هرآن چه کنم
5 مرا هزار زبان باید ارنه معلومست که من بوصف جمالت بیک زبان چه کنم
6 بصبر عشق تو گفتم بپوشم از اغیار چو رنگ روی بگوید، منش نهان چه کنم
7 بترک شهر و وطن گفتم و توانستم بترک کوی تو گفتن نمی توان، چه کنم
8 سزد اگر نکشد بی خاطرم ببهشت که عندلیبم و بی گل ببوستان چه کنم
9 بهار آمد و مردم به گلستان رفتند مرا که روی تو باید بگلستان چه کنم
10 اگر برای لبت جان فدا کنم شاید چو آن لب آب حیات منست جان چه کنم