- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا نمی گریم چراغ دیده ام را نور نیست سیل اگر باز ایستد ویرانه ام معمور نیست
2 بسکه در عالم جفا از خوبرویان دیده ام آرزوی جنتم در دل ز بیم حور نیست
3 هست در شرع محبت رسم و آئین دگر خوردن خون جایزست و دم زدن دستور نیست
4 ساغر خالیش از داروی بیهوشی پرست هیچ دریاکش حریف کاسه طنبور نیست
5 کار ما در عاشقی مشکل تر از پروانه است شمع سرکش هست اما همچو او مغرور نیست
6 حسن هم مانند عشق افتادگی میزیبدش لشکر زلف بتان تا نشکند منصور نیست
7 عاقبت از گریه می آید مراد دل بدست غرق اشک زانکه گوهر جز در آب شور نیست
8 سربسر دلهای آگه دانه یک سبحه اند آنچه ما را در دل است از یکدگر مستور نیست
9 بر جراحتهای ناسور کلیم از بیکسی غیر حرف سرد مردم مرهم کافور نیست