بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی
بابافغانی شیرازی

نکشم سر از وفایت از بابافغانی شیرازی غزل 540

غزل 540 ام از 695 غزلیات

نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و بازی

1 نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و بازی من و جلوهای نازت که تو خود برای نازی

2 سر قامت تو گردم که بلند همتان را فگند بخاکساری ز مقام سر فرازی

3 نه بگفته ی رقیبی نه باختیار عاشق چه حریف خود مرادی که به هیچ کس نسازی

4 ز نهال هستی ما گل عیش و آرزو شد چه به آه نا امیدی چه بباد بی نیازی

5 بنوازش رقیبان مگذار جانب ما چو اسیر خویش کردی همه را به دلنوازی

6 نه رفیق مهربانی نه حریف نکته دانی که فرستمت پیامی به زبان عشقبازی

7 اثر تمام خواهد دل خسته ی فغانی که برآرد از هوایت نفسی بجانگدازی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و بازی

شاعر شعر نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و بازی چه کسی است ؟

شاعر شعر نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و بازی بابافغانی شیرازی می باشد.

شعر نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و بازی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و بازی چیست ؟

قالب شعر نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و بازی غزل است

مضمون اصلی شعر نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و بازی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر