ندارم خان و مانی حسبی الله از فیض کاشانی غزل 847

فیض کاشانی

فیض کاشانی

فیض کاشانی

ندارم خان و مانی حسبی الله

1 ندارم خان و مانی حسبی الله نخواهم آب و نانی حسبی الله

2 من از کون و مکان بیزار گشتم شدم در لامکانی حسبی الله

3 جهانرا خط بیزاری کشیدم چو خود گشتم جهانی حسبی الله

4 بستی طرفی از جان و نه از دل نه دل خواهم نه جانی حسبی الله

5 مرا جانان پسند آمد نخواهم نه اینی و نه آنی حسبی الله

6 نمیگیرم چو در دست من آمد بموی او جهانی حسبی الله

7 در این آتش خوشم رضوان میارا برای من جنانی حسبی الله

8 نعیم آتش عشقش مرا بس بهشت جاودانی حسبی الله

9 چو یار آمد ز در خاموش شو فیض عیان شد هر بیانی حسبی الله

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر