1 یک همدم و همنفس ندارم میمیرم و هیچ کس ندارم
2 گویند بگیر دامن وصل میخواهم و دسترس ندارم
3 دارم هوس و نمیدهد دست آن نیست که این هوس ندارم
4 گفتی گلهای ز ما نداری دارم گله از تو پس ندارم
5 وحشی نروم به خواب راحت تا تکیه به خار و خس ندارم
1 به راز عشق زبان در میان نمیباشد زبان ببند که آنجا بیان نمیباشد
2 میان عاشق و معشوق یک کرشمه بس است بیان حال به کام و زبان نمیباشد
1 جز غیر کسی همره آن عربده جو نیست بد میرود این راه و روش هیچ نکو نیست
2 دوری نگزیند ز رقیبان سر مویی با ما کشش خاطر او یک سر مو نیست
1 نبود طلوع از برج ما، آن ماه مهر افروز را تغییر طالع چون کنم این اختر بد روز را
2 کی باشد از تو طالعم کاین بخت اختر سوخته گرداند از تأثیر خود ، سد اختر فیروز را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به