-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا که باده ندارم ز روزگار چه حظ؟ ترا که هست و نیاشامی از بهار چه حظ؟
2 خوش ست کوثر و پاکست باده ای که دروست از آن رحیق مقدس درین خمار چه حظ؟
3 چمن پر از گل و نسرین و دلربایی نی به دشت فتنه ازین گرد بی سوار چه حظ؟
4 به ذوق بی خبر از در درآمدن محوم به وعده ام چه نیاز و ز انتظار چه حظ؟
5 در آنچه من نتوانم ز احتیاط چه سود؟ بدانچه دوست نخواهد ز اختیار چه حظ؟
6 چنین که نخل بلندست و سنگ ناپیدا ز میوه تا نفتد خود ز شاخسار چه حظ؟
7 نه هر که خونی و رهزن به پایه منصورست بدین حضیض طبیعی ز اوج دار چه حظ؟
8 به بند زحمت فرزند و زن چه می کشییم از این نخواسته غمهای روزگار چه حظ؟
9 تو آنی آن که نشانی به جای رضوانم مرا که محو خیالم ز کار و بار چه حظ؟
10 به عرض غصه نظیری وکیل غالب بس «اگر تو نشنوی از ناله های زار چه حظ؟»