- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حضور وقت نمی یابم و حلاوت فرض دلم به قهر تو رهن است و جان ز لطف تو قرض
2 به هم برآمده از شوخی تو اوقاتم نه سنتم ز تو سنت بود نه فرضم فرض
3 فلک حجاب دعایم نمی شود اما به غمزه حاجت ابرو نمی نماید فرض
4 سخن که از دل شوریده بر زبان آید به رسم تحفه ملک بر سما برد از ارض
5 به شکر نعمت تو برنمی توانم خاست که تا به گردنم از بار منتت در قرض
6 مثال ما گل خندان و سرو آزادست درین حدیقه به طولست عیش ما نه به عرض
7 به فضل اوست «نظیری » چو مزد کار آخر معلم ملکوتت به علم کردم فرض