می ننوشم تشنه خون تحمل از اسیر شهرستانی غزل 303

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم

1 می ننوشم تشنه خون تحمل نیستم گل نبویم آشیان پرواز بلبل نیستم

2 من که چون شمع از نگاه گرم جانان زنده ام بت پرستی کی کنم مرد تغافل نیستم

3 چون نهال خشک عریانی لباسم گشته است همچو گلبن زیر بار خلعت گل نیستم

عکس نوشته
کامنت
comment