- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از عشق ندانم که کیم یا به که مانم شوریده تنم عاشق و سرمست و جوانم
2 از بهر طلب کردن آن یار جفا جوی دل سوخته پوینده شب و روز دوانم
3 با کس نتوانم که بگویم غم عشقش نه نیز کسی داند این راز نهانم
4 ده سال فزونست که من فتنهٔ اویم عمری سپری گشت من اندوه خورانم
5 از بس که همی جویم دیدار فلان را ترسم که بدانند که من یار فلانم
6 از ناله که مینالم مانندهٔ نالم وز مویه که میمویم چون موی نوانم
7 ای وای من ار من ز غم عشق بمیرم وی وای من ار من به چنین حال بمانم