صبرم نماند و نیست دگر تاب از وحشی بافقی غزل 305

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

صبرم نماند و نیست دگر تاب فرقتم

1 صبرم نماند و نیست دگر تاب فرقتم خوش بر سر بهانه نشسته‌ست طاقتم

2 من مرد حملهٔ سپه هجر نیستم گیرم که استوار بود پای جرأتم

3 زندان بی در است کدورتسرای هجر من چون در این طلسم فتادم به حیرتم

4 جایز نداشته‌ست کسی هجر دائمی من مفتی مسائل کیش محبتم

5 وحشی منم مورخ زندانیان هجر زیرا که دیر سالهٔ زندان حسرتم

عکس نوشته
کامنت
comment