نگفتمت مرو از جلال الدین محمد مولوی غزل 1725

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم

1 نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم در این سراب فنا چشمه حیات منم

2 وگر به خشم روی صد هزار سال ز من به عاقبت به من آیی که منتهات منم

3 نگفتمت که به نقش جهان مشو راضی که نقش بند سراپرده رضات منم

4 نگفتمت که منم بحر و تو یکی ماهی مرو به خشک که دریای باصفات منم

5 نگفتمت که چو مرغان به سوی دام مرو بیا که قدرت پرواز و پرّ و پات منم

6 نگفتمت که تو را ره زنند و سرد کنند که آتش و تبش و گرمی هوات منم

7 نگفتمت که صفت‌های زشت در تو نهند که گم کنی که سر چشمه صفات منم

8 نگفتمت که مگو کار بنده از چه جهت نظام گیرد خلاق بی‌جهات منم

9 اگر چراغ دلی دان که راه خانه کجاست وگر خداصفتی دان که کدخدات منم

عکس نوشته
کامنت
comment