ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی
ابوالحسن فراهانی

ز روزگار ندیدم از ابوالحسن فراهانی قصیده 11

قصیده 11 ام از 376 قصاید

ز روزگار ندیدم دمی فراغت بال

1 ز روزگار ندیدم دمی فراغت بال بیار ساقی جامی زباده مالامال

2 از آن میی که اگر دلشکستگان تاکش درون دل گذرانند لب زند تبخال

3 از آن میی که به گاه نوشتن نامش مکد سر قلم خویش کاتب اعمال

4 ز شاخسارش هشیار برنخیرد مرغ اگر بریزی زو قطره ی به پای نهال

5 میی که مرگ نمی بود اگر خدای جهان به جای روحش می داد جای در صلصال

6 میی که گر بچکد قطره از وبراض هلال وار شود بدر را خسوف محال

7 میی چنان که اگر بهره یابد از بویش حکایت از دم عیسی کند نسیم شمال

8 میی به رنگ و به بوخانه سوز لاله و گل چو عشق دشمن عقل و چو علم منکر مال

9 چو گل زخنده نیامد لب پیاله بهم از آن زمان که ازین می چشید یک مثقال

10 میی که کرده خدای جهانیان بر ما چو خون دشمن سلطان شرق و غرب حلال

11 سپهر رتبه امامی که چرخ ارزق پوش چو صوفیان همه بر یاد او نماید حال

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ز روزگار ندیدم دمی فراغت بال

شاعر شعر ز روزگار ندیدم دمی فراغت بال چه کسی است ؟

شاعر شعر ز روزگار ندیدم دمی فراغت بال ابوالحسن فراهانی می باشد.

شعر ز روزگار ندیدم دمی فراغت بال در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر ز روزگار ندیدم دمی فراغت بال چیست ؟

قالب شعر ز روزگار ندیدم دمی فراغت بال قصیده است

مضمون اصلی شعر ز روزگار ندیدم دمی فراغت بال چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر