جلال عضد

جلال عضد

جلال عضد
جلال عضد

من سرو ندیدم که به بالای تو ماند از جلال عضد غزل 97

غزل 97 ام از 401 غزلیّات

من سرو ندیدم که به بالای تو ماند

1 من سرو ندیدم که به بالای تو ماند بالای تو سروی ست که گل می شکفاند

2 مگذار که این عاشق دلسوخته بی تو یک لحظه بماند که به یک لحظه نماند

3 ترسم که به کام دل دشمن بنشینم تا آن که فلک با تو به کامم بنشاند

4 فریاد که از تشنگی ام جان به لب آمد کس نیست که آبی به لب تشنه چکاند

5 ترسم که یک امشب که تو در خانه مایی از بوی سر زلف تو همسایه بداند

6 فریاد که بیداد ز حد بردی و از تو فریاد رسی نیست که دادم بستاند

7 وقت است که بیدار شود دیده بختم وز چنگ غم و درد و عذابم برهاند

8 دیوانه در سلسله گر بوی تو یابد دیوانه شود سلسله در هم گسلاند

9 مشتاق پریشان که دلش پیش تو باشد خواهد که کند صبر ولیکن نتواند

10 آسان شود این مشکل و روشن شود این شب کاحوال جهان جمله به یک حال نماند

11 مانند جلال آنکه به سختی بنهد دل هم عاقبتش بخت به مقصود رساند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر من سرو ندیدم که به بالای تو ماند

شاعر شعر من سرو ندیدم که به بالای تو ماند چه کسی است ؟

شاعر شعر من سرو ندیدم که به بالای تو ماند جلال عضد می باشد.

شعر من سرو ندیدم که به بالای تو ماند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر من سرو ندیدم که به بالای تو ماند چیست ؟

قالب شعر من سرو ندیدم که به بالای تو ماند غزل است

مضمون اصلی شعر من سرو ندیدم که به بالای تو ماند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر