1 در کوی تو خاطری ندیدم محزون زاهد از عقل شاد و عاشق ز جنون
2 ساقی سر گرم باده، مطرب خواهند کل حزب بما لدیهم فرحون
1 ذره نماید آفتاب ار به جمال تو رسد عین کمال خسته باد ار به کمال تو رسد
2 ماه منی و ماه را چرخ فدای تو دهد گر به دیار دشمنان وقت زوال تو رسد
1 فروغ جمالت نظر برنتابد صفات خیالت خبر برنتابد
2 به کوی تو از زحمت عاشقانت نسیم سحرگه گذر برنتابد
1 فلک در نیکوئی انصاف دادت سرگردن کشان گردن نهادت
2 جهان از فتنه آبستن شد آن روز که مادر در جهان حسن زادت