1 حورات نخوانم که تو را عار بود حورا برِ تو نگار دیوار بود
2 آن را که چنین لطیف دیدار بود حقا که بر او عشق سزاوار بود
1 نگاری که بد طیلسان پرنیانش بزر از چه منسوج شد پرنیانش
2 نگاری که نوروز کرد از درختان چرا باز بسترد باد خزانش
1 اگر چه کار خرد عبرت است سرتاسر نگر چگونه نماید همی خرد بعبر
2 ز کار خسرو مشرق خدایگان بزرگ یمین دولت و پشت هدی و روی ظفر
1 تا در دو جهان قضای معبود بود تا خلق جهان و چرخ موجود بود
2 گر ملک بود بدست محمود بود ور سعد بود بدست مسعود بود