- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا دلم بستدی ای ماه و ندادی دادم کشتهٔ عشق شدم راز نهان بگشادم
2 سرد بردی دلم از عاشقی و جستن عشق لاجرم زود شدم عاشق و گرم افتادم
3 پدر و مادر من بنده نبودند تو را من تو را بنده شدم گرچه به اصل آزادم
4 هر شبی بر سر کوی تو برآرم فریاد نکنی رحمت و یکشب نرسی فریادم
5 من به یک روز تو را یادکنم سیصد بار تو به صد روز بیک بار نیاری یادم
6 تا تو را نالهٔ زیردست و مرا نالهٔ زار تو به کف باده همی گیری و من بر بادم
7 گر به دنیا و به دین مرد همی گیرد نام دین و دنیا به سرکار تو اندر دادم