سرکنم آوارگی منزل همان از اسیر شهرستانی غزل 611

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود

1 سرکنم آوارگی منزل همان گیرم نبود دل به دریا افکنم ساحل همان گیرم نبود

2 سینه ای بر تیر باران تغافل می دهم التفات خنجر قاتل همان گیرم نبود

3 آنکه دیدم عمری از آیینه دل روی او یک نفس از حال من غافل همان گیرم نبود

4 ترک دل کردم چه پروا دارم از تاراج عمر برقها مطلب روا حاصل همان گیرم نبود

5 دل گره می زد به کارم ترک او کردم اسیر برخود آسان کردم این مشکل همان گیرم نبود

عکس نوشته
کامنت
comment