- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیافت منصب پروانه چراغم شمع شبی نکرد درین کلبه، کار داغم شمع
2 ز عکس گل، در و دیوار در چراغان است شب از برای چه آرد کسی به باغم شمع
3 برای آنکه به پروانه نسبتی دارم به صد دلیل کند هر طرف سراغم شمع
4 ز رشک شعله و پروانه داغم و هر شب بود فتیله روشن، برای داغم شمع
5 نخوردهاند حریفان بزم بر طبعم ز هرزهسوزی خود کرده بیدماغم شمع
6 چراغ مجلس من تا ز نور طلعت کیست؟ که عاشق است چو پروانه، بر چراغم شمع