- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز دوری تو نمردم همین گناهم بس ولی امید وصال تو عذرخواهم بس
2 به کوی باده فروش ار دهند راهم بس که از حوادث دوران همین پناهم بس
3 مکن ز چشم سیاهت سیاه تر روزم سیاهکاری آن طره ی سیاهم بس
4 نخواهم اینکه کسی پی برد به قاتل من و گرنه پنجه ی خونین او گواهم بس
5 به محشرم بتو دعوی خونبهائی نیست بزیر تیغ همین از تو یک نگاهم بس
6 امید وصل گه و بیگه از توام نبود یکی نگاه بسوی تو گاهگاهم بس
7 مرا بودای عشقت دلیل حاجت نیست چرا که جذبه ی شوق تو خضر راهم بس
8 فروغ مهر فلک گو متابم از روزن (سحاب) پرتو آن روی همچو ما هم بس