مستحق کشتنم خود قائلم زارم از وحشی بافقی غزل 249

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

مستحق کشتنم خود قائلم زارم بکش

1 مستحق کشتنم خود قائلم زارم بکش بی گنه می‌کشتیم ، اکنون گنهکارم بکش

2 تیغ بیرحمی بکش اول زبانم را ببر پس بیازار و پس از حرمان بسیارم بکش

3 جرم می‌آید زمن تا عفو می‌آید ز تو رحم را حدیست ، از حد رفت ، این بارم بکش

4 وحشیم من کشتن من اینکه رویت بنگرم روی خود بنما و از شادی دیدارم بکش

عکس نوشته
کامنت
comment