- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مستحق کشتنم خود قائلم زارم بکش بی گنه میکشتیم ، اکنون گنهکارم بکش
2 تیغ بیرحمی بکش اول زبانم را ببر پس بیازار و پس از حرمان بسیارم بکش
3 جرم میآید زمن تا عفو میآید ز تو رحم را حدیست ، از حد رفت ، این بارم بکش
4 وحشیم من کشتن من اینکه رویت بنگرم روی خود بنما و از شادی دیدارم بکش