- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هزار سال به امید تو توانم بود هر آنگهی که بیایم هنوز باشد زود
2 مرا وصال نباید همان امید خوشست نه هر که رفت رسید و نه هر که کشت درود
3 مرا هوای تو غالب شدست بر یک حال نه از جفای تو کم شد نه از وفا افزود
4 من از تو هیچ ندیدم هنوز خواهم دید ز شیر صورت او دیدم و ز آتش دود
5 همیشه صید تو خواهم بدن که چهرهٔ تو نمودنی بنمود و ربودنی بربود