- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نمی توان به گزند از من انتقام کشید که دایه زهر به طفلی مرا به کام کشید
2 زمانه یک نفسم بر مراد خود نگذاشت به هر که داد مراد از من انتقام کشید
3 هزار نقش خوشم داد چرخ و تا دیدم قلم گرفت و خط سهو بر تمام کشید
4 مرا فریب نبرد از ره ارنه این جادو عنان خاص گرفت و کمند عام کشید
5 به آه و ناله حریفم ز جام و نغمه مگو که کارم از می و مطرب به این مقام کشید
6 شراب دور خزان بی تفاوتی نگرفت که گر حلال رسید و اگر حرام کشید
7 چه جای من، که به جام شراب و طره حور فرشته را ز فلک می توان به دام کشید
8 چنان نزار فتادم به عشق نیم نظر که سایه از سر کویم به زیر بام کشید
9 بساط عافیت ای عقل و هوش برچینید دگر «نظیری » بی ظرف یک دو جام کشید