سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

بنده وار آمدم به زنهارت از سعدی شیرازی غزل 36

غزل 36 ام از 1930 غزلیات

بنده وار آمدم به زنهارت

1 بنده وار آمدم به زنهارت که ندارم سلاح پیکارت

2 متفق می‌شوم که دل ندهم معتقد می‌شوم دگربارت

3 مشتری را بهای روی تو نیست من بدین مفلسی خریدارت

4 غیرتم هست و اقتدارم نیست که بپوشم ز چشم اغیارت

5 گر چه بی طاقتم چو مور ضعیف می‌کشم نفس و می‌کشم بارت

6 نه چنان در کمند پیچیدی که مخلص شود گرفتارت

7 من هم اول که دیدمت گفتم حذر از چشم مست خون خوارت

8 دیده شاید که بی تو برنکند تا نبیند فراق دیدارت

9 تو ملولی و دوستان مشتاق تو گریزان و ما طلبکارت

10 چشم سعدی به خواب بیند خواب که ببستی به چشم سحارت

11 تو بدین هر دو چشم خواب آلود چه غم از چشم‌های بیدارت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بنده وار آمدم به زنهارت

شاعر شعر بنده وار آمدم به زنهارت چه کسی است ؟

شاعر شعر بنده وار آمدم به زنهارت سعدی شیرازی می باشد.

شعر بنده وار آمدم به زنهارت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بنده وار آمدم به زنهارت چیست ؟

قالب شعر بنده وار آمدم به زنهارت غزل است

مضمون اصلی شعر بنده وار آمدم به زنهارت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر