-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نیم شب پی گم کنان در کوی جانان آمدم همچو جان بیسایه و چون سایه بیجان آمدم
2 چون سگان دوست هم پیش سگان کوی دوست داغ بر رخ، طوق بر گردن خروشان آمدم
3 کوی او جان را شبستان بود زحمت برنتافت سایه بر در ماند چون من در شبستان آمدم
4 آتش رخسار او دیدم سپند او شدم بیمن از من نعره سر برزد پشیمان آمدم
5 با چراغ آسان نشاید بر سر گنج آمدن من چراغ آه چون بنشاندم آسان آمدم
6 سوزن مژگانش از دیبای رخسارش مرا خلعتی نو دوخت کو را دوش مهمان آمدم
7 دوست جام می کشید و جرعهها بر من فشاند خاک او بودم سزای جرعهها زان آمدم
8 از حسودانش نیندیشم که دارم وصل او باک غوغاکی برم چون خاص سلطان آمدم
9 شامگه زین سرنه عاشق، کستان بوسی شدم صبحدم زان سر نه خاقانی، که خاقان آمدم