آمدم من بی‌دل از جلال الدین محمد مولوی غزل 1098

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

آمدم من بی‌دل و جان ای پسر

1 آمدم من بی‌دل و جان ای پسر رنگ من بین نقش برخوان ای پسر

2 نی غلط من نامدم تو آمدی در وجود بنده پنهان ای پسر

3 همچو زر یک لحظه در آتش بخند تا ببینی بخت خندان ای پسر

4 در خرابات دلم اندیشه‌هاست در هم افتاده چو مستان ای پسر

5 پای دار و شور مستان گوش دار در شکست و جست دربان ای پسر

6 آمدم و آوردمت آیینه‌ای روی بین و رو مگردان ای پسر

7 کفر من آیینه ایمان توست بنگر اندر کفر ایمان ای پسر

8 می‌زنم من نعره‌ها در خامشی آمدم خاموش گویان ای پسر

عکس نوشته
کامنت
comment