آمدم از سرنو بر سر پیوند از وحشی بافقی غزل 279

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

آمدم از سرنو بر سر پیوند قدیم

1 آمدم از سرنو بر سر پیوند قدیم نو شد آن سلسله کهنه و آن بند قدیم

2 آمدم من به سر گریهٔ خود به که تو نیز بر سر ناز خود آیی و شکرخند قدیم

3 به وفای تو که تا روز قیامت باقیست عهد دیرین به قرار خود و سوگند قدیم

4 نخل تو یک دو ثمر داشت به خامی افتاد من و پروردن آن نخل برومند قدیم

5 بهر آن حلقه به گوشیم که بودیم ای باد برسان بندگی ما به خداوند قدیم

6 خلوتی خواهم و در بسته ویک محرم راز که گشایم سر راز و گله‌ای چند قدیم

7 وحشی آن سلسله نو کرد که آیند ز نو پندگویان قدیمی به سر پند قدیم

عکس نوشته
کامنت
comment