ترکم به خنده چون دهن از اوحدی مراغه‌ای غزل 191

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد

1 ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد دل را لبش ز تنگ شکر بی‌نیاز کرد

2 کافر، که رخ ز قبله بپیچیده بود و سر چون قامتش بدید به رغبت نماز کرد

3 ای دلبری که عارض چون آفتاب تو بر مشتری کرشمه و بر ماه ناز کرد

4 از درد دل چو مار بپیچید سالها هر بیدلی، که عقرب زلف تو گاز کرد

5 با صورت خیال تو دل خلوتی گزید وانگه بر وی این دگران در فراز کرد

6 پیوسته من ز عشق حذر کردمی، کنون آن چشمهای شوخ مرا عشقباز کرد

7 کوتاه گشته بود ز من دست حادثات زلف تو کار بر من مسکین دراز کرد

8 رفتی، پی تو پردهٔ خلقی دریده شد این پرده بین، که بار فراق تو ساز کرد

9 پنهان بر اوحدی زده‌ای تیر چشم مست نتوان ز پیش زخم چنین احتراز کرد

عکس نوشته
کامنت
comment