خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

در سینه نفس چنان شکستم از خاقانی شروانی غزل 219

غزل 219 ام از 1365 غزلیات

در سینه نفس چنان شکستم

1 در سینه نفس چنان شکستم کز نالهٔ دل جهان شکستم

2 دل آتش غصه در میان داشت آب از مژه در میان شکستم

3 بردم به سرشک خون شبیخون تا لشکر شبروان شکستم

4 از ناله در آن گران رکابی الحق سپه گران شکستم

5 از بس که زدم در سحرگاه آخر در آسمان شکستم

6 بر مرده دلان به صور آهی این دخمهٔ باستان شکستم

7 چو ناوکیان به ناوک صبح در روی فلک کمان شکستم

8 با صف حواریان صفه برخوان مسیح نان شکستم

9 هر خار که گلبن طمع داشت در چشم نمک فشان شکستم

10 دیدم که زبان سگ گزنده است دندان جفاش از آن شکستم

11 ترسم که برآرد آشکارا آن دندان کز نهان شکستم

12 آب رخم آتش جگر برد من پل همه بر زبان شکستم

13 من بودم و یک کلید گفتار هم در غلق دهان شکستم

14 چون طبع طفیل آرزو بود حالیش به امتحان شکستم

15 هر روز هزار تازیانه بر طبع طفیل‌سان شکستم

16 روئین دژ آز را گشادم و آوازهٔ هفت‌خوان شکستم

17 خاقانی دل‌شکسته‌ام لیک دل بهر خلاص جان شکستم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در سینه نفس چنان شکستم

شاعر شعر در سینه نفس چنان شکستم چه کسی است ؟

شاعر شعر در سینه نفس چنان شکستم خاقانی شروانی می باشد.

شعر در سینه نفس چنان شکستم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر در سینه نفس چنان شکستم چیست ؟

قالب شعر در سینه نفس چنان شکستم غزل است

مضمون اصلی شعر در سینه نفس چنان شکستم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر