-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در عهد تو ای توبه شکن عهد شکستم احرام طواف حرم کوی تو بستم
2 آتش زدم آن خرقه پشمینه سالوس بر سنگ زدم شیشه تقوی و شکستم
3 رندی و نظر بازی و شیدایی و مستی چندین هنر استاد غمت داد بدستم
4 از مسجدو محراب شدم سوی خرابات تسبیح بیفکندم و زنار به بستم
5 بفروختم آن زهد ریا را بمی لعل اکنون بدر میکده ها باده بدستم
6 بودم به صلاح و ورع و زهد گرفتار صد شکر که عشق آمد و زین جمله برستم
7 چون فیض بریدم ز همه خلق به یکبار بر خواستم از خود به ره دوست نشستم