-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برآنم که گر جامی آرم به چنگ زنم سنگ بر شیشۀ نام و ننگ
2 از آنم شتاب است در دور جام که دوران عمرم ندارد درنگ
3 نیندیشم از سختی راه دور نباشد گرم توسن بخت لنگ
4 گر افتد بدستم گریبان مرگ در آغوش جان گیرمش تنگ تنگ
5 اگر غرق دریای اشکم چه باک نترسد ز طغیان دریا نهنگ
6 نرنجم که جانانه ام دست بست اگرچه به دشمن دهد پالهنگ
7 بده ساقی آن آب یاقوت فام ببین بر رخم اشک بیجاده رنگ
8 چه تدبیر کرد آن خردمند مرد که پای طرب بست بر پای چنگ
9 مزن دم ز ناگفتنی کز کمان چو بگذشت واپس نیاید خدنگ