- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شدم صدره به زیر سنگ طفلان در جنون پنهان ولیکن باز پیدا کرده ما را محنت دوران
2 ببین چشم تر ما را مگو از نوح و طوفانش که او یک بار طوفان دید و ما هر لحظه صد طوفان
3 نبخشد دیدهام را نور غیر از خاک آن درگه نسازد سوز دل خاموش الا آب آن پیکان
4 دل رنجور از خود میرود هر لحظه چون طفل تسلّی میدهندش از قدوم وی پرستاران
5 به جز آن پادشاه کشور دل در جهان اسرار کدامین پادشه دیدی که ملک خود کند ویران