- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساکن گلخن شدم تا صاف کردم سینه را دادم از خاکستر گلخن صفا آیینه را
2 پیش رندان حق شناسی در لباسی دیگر است پر به ما منمای زاهد خرقهٔ پشمینه را
3 گنج صبری بیش ازین در دل به قدر خویش بود لشکر غم کرد غارت نقد این گنجینه را
4 روز مردن درد دل بر خاک میسازم رقم چون کنم کس نیست تا گویم غم دیرینه را
5 گر به کشتن کین وحشی میرود از سینهات کرد خون خود بحل ، بردار تیغ کینه را