- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غساله شوی ته کاسه و ایاغ شدم بتر ز پنبه رنگین روی داغ شدم
2 نه خضر بود درین تیره ره نه چشمه خضر ز شرم هرزه دوی سرو در سراغ شدم
3 فغان و شیون مرغان چنان ملولم کرد که جیب و دامن خالی برون ز باغ شدم
4 نگویم این که سیه بختیم نمی انداخت چو بال زاغ بدم، همچو چشم زاغ شدم
5 به روی سبزه و گل بود سیر و پروازم نصیب خواند که پروانه چراغ شدم
6 ته پیاله به من داد لیک از مستی فتیله بر دل خامان نهاد و داغ شدم
7 به دشت و مزرعه گشتن، هواپرستی بود به کنج خلوت و عزلت ز باغ و راغ شدم
8 نسیم نیم شبم بر مشام بویی زد سحر شکفته و خوش طبع و تر دماغ شدم
9 مدار کار «نظیری » به خلق و دم درکش که فارغ از همه در گوشه فراغ شدم