سالکان راه از جلال الدین محمد مولوی غزل 1661

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

سالکان راه را محرم شدم

1 سالکان راه را محرم شدم ساکنان قدس را همدم شدم

2 طارمی دیدم برون از شش جهت خاک گشتم فرش آن طارم شدم

3 خون شدم جوشیده در رگ‌های عشق در دو چشم عاشقانش نم شدم

4 گه چو عیسی جملگی گشتم زبان گه دل خاموش چون مریم شدم

5 آنچ از عیسی و مریم یاوه شد گر مرا باور کنی آن هم شدم

6 پیش نشترهای عشق لم یزل زخم گشتم صد ره و مرهم شدم

7 هر قدم همراه عزرائیل بود جان مبادم گر از او درهم شدم

8 رو به رو با مرگ کردم حرب‌ها تا ز عین مرگ من خرم شدم

9 سست کردم تنگ هستی را تمام تا که بر زین بقا محکم شدم

10 بانگ نای لم یزل بشنو ز من گر چو پشت چنگ اندر خم شدم

11 رو نمود الله اعلم مر مرا کشته الله و پس اعلم شدم

12 عید اکبر شمس تبریزی بود عید را قربانی اعظم شدم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر