1 خواستم از لعل او دو بوسه و گفتم تربیتی کن به آب لطف خسی را
2 گفت یکی بس بود و گر دو ستانی فتنه شود آزموده ایم بسی را
3 عمر دوباره ست بوسه ی من و هرگز عمر دوباره نداده اند کسی را
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 این هوای خوش و این دشت دلارام نگر وین بهاری که بیاراست زمین را یکسر
2 ای بهار در گرگان! نه بهاری ، که بهشت کس بهاری نشنیده ست ز تو خرم تر
1 ای از در دیدار پدید آی و پدید آر آن روی، کز و رنگ رباید گل و بر بار
2 تا کی تو ز من دور و زایشه دوری من با دل پر حسرت و با دیده خونبار
1 بردم این ماه به تسبیح و تراویح بسر من و سیکی وسماع خوش و آن ماه پسر
2 یک مه از سال چنان بودم کابدال بوند یازده ماه چنین باشم و زین نیز بتر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **