- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من از خدای جهان عمر میخواهم چندان که غنچه متبسم شود گل خندان
2 هلال وارش اگر چه جمال کامل نیست ولی چو مه شودش ملک حسن صد چندان
3 همی خواهم چو جهانیش آرزومندند که ایزدش برساند بآرزومندان
4 بدو چگونه تواند رسید عاشق را بجد اهل طلب یا بصبر خرسندان
5 ببذل زر نرسد کس بلعل دوست چنانک بریسمان نشود منتظم در دندان
6 ایا بدولت آزادی از جهان گشته غلام بنده درگاه تو خداوندان
7 نپرورد چو تو شیرین و گر درآمیزد بشهد مادر ایام شیر فرزندان
8 غمت چگونه نگیرد حصار و قلعه دل که خصم دست گشاده است و شهر دربندان
9 چو دوست سخت دل افتاد سیف فرغانی برو چو مطرقه می زن سری برین سندان