من از سخنان از جلال الدین محمد مولوی غزل 1193

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

من از سخنان مهرانگیز

1 من از سخنان مهرانگیز دل پر دارم ز خواب برخیز

2 ای آنک رخ تو همچو آتش یک لحظه ز آتشم مپرهیز

3 شیرم ز تو جوش کرد و خون شد ای شیر به خون من درآمیز

4 با یارک خود بساز پنهان مستیز به جان تو که مستیز

5 تسلیم قضا شدم ازیرا مانند قضا تو تندی و تیز

6 بنگر که چه خون دل گرفتست بر گرد قبام چون فراویز

7 در خشم مکن تو چشم خود را وان فتنه خفته را مینگیز

8 خود خفته نماید و نخفتست آن نرگس پرخمار خون ریز

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر