- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ازین حسرت قفس روزی دو مپسندید آزادم که آن ناز آفرین صیاد خوش دارد به فریادم
2 خرد بیهوده میسوزد دماغ فکر تعمیرم غمآباد جنونم خانه ویرانی است بنیادم
3 به توفان رفتهٔ شوقم ز آرامم چه میپرسی که من گر خاک هم گردم همان در دامن بادم
4 دماغ نکهت گل از وداع غنچه میبالد محبت همچو آه از رفتن دل کرده ایجادم
5 ز بسگرم است در یادت هوای عالم الفت عرق آلوده میآید ز دل اشک شرر بادم
6 خبر از خود ندارم لیک در دشت تمنایت دلگمگشتهای دارم که از من میدهد یادم
7 غبار ناتوانم بسته نقش دست امیدی که نتواند ز دامانت کشیدن کلک بهزادم
8 امید تلخکامان وفا شیرینیی دارد لب حسرت به جوی شیر تر کرده است فرهادم
9 ز پرواز دگر چون بلبل تصویر محرومم پری در رنگ میافشانم و حیران صیادم
10 قفس از ششجهت باز است اما ساز وحشت کو من و آن بی پروبالی که نتوان کرد آزادم
11 شکوه فطرتم فرشست هرجا میروی بیدل ز هستی تا عدم یک سایه افکنده است شمشادم